روانشناسی عاشق شدن
شاید برای همهی ما، به ویژه روانشناسان این سوال پیش بیاید که چگونه عاشق میشویم؟ آیا عشق در یک نگاه اتفاق میافتد؟ آیا عشقهایی که در قصهها و داستانها میخوانیم در زندگی واقعی عملی میشود؟ آیا عشق وجود دارد یا فقط یک خیال است؟ آیا عشق تمام میشود؟ یک جواب قطعی در اینباره این است که؛ عشق و دوست داشتن زمانی به وجود میآید که برخی ویژگیها را در فرد محبوبمان مشاهده کنیم. حتما عوامل اجتماعی و موقعیتی در جذب شدن یک فرد به دیگری نقش مهمی ایفا میکند.
چهار ویژگی که موجب میشود جذب فرد دیگری شویم:
- میزان شباهت: هرچه شباهت بین افراد بالاتر باشد و دارای ویژگیهای شخصیتی مشابه باشند، بیشتر به سمت یکدیگر جذب میشوند. باورها، تفکرات و دیدگاههای یکسان و مشابه در جذب شدن به فرد دیگر تاثیرگذار است.
- میزان شناخت قبلی: به عنوان مثال فردی که همسایه یا همکار شما است و به نحوی در مجاورت یکدیگر قرار دارید و زمانهایی را با هم میگذرانید. این زمانهای مشترک گاهی موجب فکر کردن به یکدیگر نیز میشود.
- ویژگیهای ظاهری: یکی دیگر از جذابیتها برای افراد ظاهر یک فرد است. ویژگیهای جسمی، ظاهری و همچنین خصوصیات و شخصیت یک فرد میتواند عامل کشش و جذابیت در دیگری شود.
- احساس دو طرفه: گاهی حس طرف مقابل و ابراز این حس به روشهای مختلف موجب جذب شدن و ایجاد علاقه در دیگری میشود.
دو عامل بسیار مهم در انتخاب همسر و شریک زندگی:
- جایگاه اجتماعی: زمانی که مراودات اجتماعی فرد برای دیگری قابل قبول است و دارای وجه اجتماعی مناسب و پذیرفته شدهای است، در انتخاب و احساس فرد مقابل تاثیر میگذارد. برعکس اگر فرد جایگاه مناسبی نداشته باشد و یا از نظر دیگری پذیرفته نباشد نسبت به وی دل سرد میشود.
- رضایت: زمانی که یک فرد نیازهای اساسی در یک رابطه مانند نیاز به عشق و دوست داشته شدن، نیازهای جسمی و جنسی، رضایت از یکدیگر و مصاحبت باهم را برآورده میکند، شانس بیشتری برای عاشق شدن و جذابیت دارد.
پنچ تفاوتی که یک رابطه عاشقانه پر شور و جذاب را از یک رابطه دوستی و احساسات دوستانه جدا میکند:
- کارهای غیرمعمول: شاید شما در حالت عادی با دوست خود در برخی موقعیتها و مکانها قرار نگیرید اما زمانی که عاشق فردی میشوید به گونهای جسور میشوید. کارها و چیزهایی را که شاید خطرناک و ترسناک باشد با وی تجربه میکنید که شاید صرفا برای میل، برانگیختگی و بالا رفتن کشش به یکدیگر باشد.
- نشانههای خاص: به برخی ویژگیهای بدنی، ظاهری و چهره در فرد محبوبتان کشش خاصی دارید و برایتان بسیار جذاب است.
- میل و کشش: هرچه بیشتر رابطه و طرف مقابل را بخواهید انگار عزت نفس شما پایینتر میآید و این خود عاملی میشود که احساس کنید عاشق و دل باخته وی هستید.
- اوقات تنهایی: حتی زمانی که تنها هستید از این تنهایی لذت میبرید و موجب برانگیختی و میل شما به یکدیگر میشود.
- ابهام: هرچه فردی رمزآلودتر رفتار کند برای دیگری جذابتر میشود. زمانی که نمیتواند حس و رفتار وی را حدس بزند بیشتر دل باخته میشود و فرد مقابل برایش جذابتر میشود.
در یک تحقیق به بررسی عوامل پنچگانه و شدت هر یک در جذب و عاشق شدن پرداخته شد. مشخص شد قویترین عوامل مربوط به ویژگیهای جسمی، شخصیتی و احساس دوطرفه است. عواملی که شدت کمتری داشت مربوط به عوامل کارهای غیرمعمول، میل و کشش است. عواملی که تاثیر ناچیزی داشت مربوط به عامل شباهت بود. در رابطه با شباهت یک نکته جالب وجود دارد و در واقع به صورت یک پارادوکس عمل میکند یعنی در ابتدای آشنایی و عاشقی نقش کمی دارد اما در ادامه رابطه نقش پررنگی پیدا میکند.
یک نظریه در روانشناسی (ارون وهمکاران) در مورد روابط عاشقانه و انتخاب فرد محبوب بیان میکند ما جذب افرادی میشویم که به رشد شخصیتی ما کمک میکند. گاهی وارد شدن در یک رابطه موجب محدودیتهایی در آزادی فردی میشود اما باید دید که چه چیزهایی را از دست میدهیم و در عوض چه چیزهایی به دست میآوریم. در یک رابطه دوطرفه هر دوطرف مجبور به فدا کردن برخی موارد شخصی میشوند اما برای آنها این کار به معنای محدودیت نیست بلکه آنها در عوض کسی را به دست آوردهاند که برایشان جذاب و خواستنی است و از بودن در کنار هم لذت میبرند.از دیدگاه عصبشناسان نیز زمانی که عاشق فردی میشویم در مغز ما اتفاقات جالبی میافتد که گاهی با حس عاشقی اشتباه گرفته میشود. زمانی که عاشق میشویم اگرچه برای اغلب ما حس خوب و پرهیجانی است اما فرد عاشق گاهی آزرده نیز میشود یکی از دلایل آن پایین آمدن برخی مواد شیمیایی در مغز مانند سروتونین است. در واقع برخی آن را با بیماری وسواس همانند کردهاند یعنی فرد دچار افکاری میشود که برایش آزاردهنده است و وی را ناراحت میکند. ممکن است از نگرانی در مورد از دست دادن معشوق و فکر کردن زیاد درباره وی باشد. همچنین عواملی چون کارهای غیر معومل با معشوق، میل و اشتیاق زیاد به وی و ابهامات در مورد حس و فکر فرد محبوب موجب استرس و اضطراب زیاد در فرد شده و فشار خون و سطح آدرنالین وی را بالا میبرد. همچنین برخی دیگر از مواد شیمیایی مغز را که موجب استرس میشود، افزایش میدهد. همین بالا رفتن آدرنالین و اضطراب در فرد گاهی با حس عاشقی اشتباه گرفته میشود. یعنی زمانی که فردی را در شرایط و موقعیت اضطرابزا ملاقات میکنید احتمال عاشق شدن بالاتر میرود تا زمانی که در آرامش و به دور از استرس و فشار کسی را ملاقات میکنید. یا همان جمله معروف که میگوید زمانی که استرس و اضطراب بالایی را تجربه میکنید احتمال تصمیم غلط نیز بالا میرود.
اتفاقی که در مغز افراد عاشق میافتد مربوط به مرکز پاداش، لذت و انگیزه در مغز است یعنی افزایش دوپامین. ترشح دوپامین در مغز با لذت، پاداش و انگیزه در افراد در ارتباط است و فرد محبوب در واقع موجب افزایش تولید دوپامین در مغز عاشق میشود. به همین دلیل زمانی که از معشوق دور است مانند یک معتادی است که میخواهد زودتر به وی برسد تا دوباره مغز دوپامین تولید کند. در یک آزمایش مشخص شد زمانی که عکس فرد محبوب را به فرد نشان دادند دوپامین در مغز وی ترشح شد. پس حضور معشوق چه خیالی و چه واقعی برای فرد عاشق یک تقویت کننده و پاداش محسوب میشود.