بعد از مشاجره با همسرم به اتاق فرزندم رفتم و شروع کردم به گریه کردن. فرزندم با دیدن این صحنه شتابان به سمت من آمد و مرا در آغوش گرفت و آرامم کرد. با مشاهده کردنِ واکنش فرزندم، این سوال برایم پیش آمد که همدلی در کودکان چگونه شکل می گیرد؟ چرا بعضی از کودکان از خود کم تر همدلی نشان می دهند؟ در این مقاله قصد داریم به پاسخ این سوالات بپردازیم.
سردرگمی و گیجی پیرامون آشنایی با موضوع همدلی، طبیعی است. همدلی برای توسعه ی روابط اجتماعی و صفات شخصیتی سالم، مثل مراقبت و مهربانی، مهم است.
همدلی، چیزی نیست که بتوان گفت: فرزند شما در سن مشخصی توانایی آن را «دارد» یا «ندارد». چک لیست مشخصی یا آزمون تعریف شده ای وجود ندارد که با انجام آن، شما مطمئن شوید که فرزندتان در مسیر تحول همدلی است. تحول همدلی در طول کودکی و نوجوانی، روندی جاری است و عوامل مختلفی از جمله: ژنتیک، خلق و خو، موقعیت و محیط در شکل گیری آن دخیل هستند؛ در عین حال، همدلی صرفاً بهطور خودکار در کودکان شکوفا نمیشود. با اینکه ما با ظرفیتی برای همدلی به دنیا می آییم اما تحول آن به تجربه و تمرین نیاز دارد.
قطعاً مشاهده ی بادقت یک کودک در دوران کودکی (بهویژه با چشمی که به دنبال واکنش های همدلانه ی «آدمبزرگ ها» است)؛ ممکن است اندکی نگران کننده باشد. البته گاهی، همدلی به روشنی بروز می یابد. به طور مثال، درست هفته ی گذشته وقتی معلم پیش دبستانی فرزندم برای من عکسی از پسرم فرستاد که در آن، میخواست دختر کوچکی را که در شرایط سختی بود، بغل کند. من تحت تاثیر قرار گرفتم و با افتخار به این فکر میکردم که: «همینه! همدلی!» اما درست چند ساعت بعد، این شور و اشتیاق بهطور معناداری فروکش کرد؛ همین فرشتهی کوچولو برادرش را که در پیاده رو کله پا شده بود، تماشا میکرد. همچنان که اشک در صورت برادرش جاری شده بود و مشخص بود که ترسیده است، فرزند بزرگ تر من دستانش را روی گوشش گرفته و در حال چرخیدن به دور خودش بود و این جمله را همراه با خندیدن تکرار میکرد: «خندهداره!»
اگر با دیدی دقیق به این مثال نگاه کنید روشن است که در هر دو اتفاق، کودک به رنج فرد دیگری واکنش هیجانی نشان داده است. ریشه های همدلی از همین جا شروع میشوند. دانستن اینکه چگونه باید با آن احساسات عمیق برخورد کرد و آن ها را به رفتار هایی برگرداند که واقعاً برای فرد دیگر کمک کننده باشند، کار خیلی پیچیده تری است که هم به بزرگ تر شدن کودکان و هم به تمرین نیاز دارد.
همدلی یعنی کودک:
میفهمد که فردی متمایز از خودش است و ممکن است دیگران احساسات و دیدگاههایی متفاوت از او داشته باشند.
میتواند احساسات خودش و دیگران را بفهمد و نامگذاری کند.
میتواند پاسخهای هیجانی خودش را تنظیم کند.
میتواند خود را جای فرد دیگری بگذارد و احساس احتمالی آن فرد را تصور کند.
میتواند تصور کند که چه عمل یا پاسخی به فرد کمک می کند که احساس بهتری داشته باشد.
خاستگاههای هیجان
همدلی هم تجربه ای هیجانی و هم تجربه ای شناختی است. مولفه های هیجانی همدلی، اولین چیزی است که ظاهر میشود. نوزادان بلافاصله شروع میکنند به انعکاس دادن حالت ها و ابراز های هیجانی اطرافیان شان. به لطف نورون های آینه ای حتی نوزادانی که تنها ۱۸ ساعت از تولدشان گذشته، اغلب، به گریه نوزادان دیگر نوعی واکنش نشان می دهند. ما به نوزادان یاد نمی دهیم که چه طور این کار را بکنند؛ آنها با این ظرفیت به دنیا می آیند که تجارب دیگران را در مغز و بدن شان بازنمایی کنند.
اولین تجربه های هیجانی بین نوزادان و مراقبان شان برای تحول همدلی حیاتی هستند. وقتی مراقبان به نوزادان غذا می دهند و از آن ها مراقبت می کنند. بچه ها بین تعاملات انسانی مثبت، سیستم های پاداش و احساس آرامش و امنیت تداعی برقرار می کنند. کودکانی که احساس ایمنی، امنیت و دوست داشتنی بودن میکنند، در نهایت، در برابر نیاز های هیجانی دیگران حساس تر می شوند. روانشناسها این ارتباط بین مراقبان و نوزادان را «دلبستگی» می نامند و پژوهش ها نشان می دهند که کیفیت دلبستگی، یکی از پیش بینی ها برای همدلی و شفقت در مراحل بعدی زندگی است.
احساسات و افکار
در دوران اولیه زندگی ، کودکان متوجه می شوند که بدن، احساسات و تجارب دیگران با خودشان تفاوت دارد. چیزی در آن ها شکل می گیرد که «نظریه ذهن» نام دارد. این نظریه باعث می شود که آن ها متوجه دیدگاه دیگران شوند و احساسات بقیه را درک کنند. برای آشنایی بیشتر با مفهوم نظریه ذهن می توانید مقاله «ذهنیت سازی» را از سایت فارگو مطالعه کنید.
تونایی تمایز بین خود و دیگری در طول کودکی، بهسرعت رشد مییابد. برای مثال، اگر کودکی یک ساله، ببیند که دوستش ناراحت است، ممکن است برای آرام کردن او، برود و مادر خودش را بیاورد. کودکی دو و نیمساله در همان موقعیت ممکن است مادر همان دوستش را بیاورد، چون حالا می فهمد که دوستش در زمان ناراحتی، به والدین خودش نیاز دارد؛ البته این تعاملات هنوز در مراحل اولیه هستند و به موقعیت هایی محدود می شوند که نوزادان خودشان آن ها را تجربه کرده اند و پاسخ والدینشان را الگو قرار داده اند.
مولفه های شناختی همدلی در واقع، در حدود شش یا هفت سالگی ظاهر می شوند. زمانی که کودک توانایی بیشتری برای کسب دیدگاه دیگری و ارائه ی راهحل هایی برای کمک به او در زمان ناراحتی، به دست می آورد. برای کمک به تحول همدلی فرزند خود، شما نقش بسیار مهمی را ایفا می کنید.
ما پیشنهاد می کنیم برای آشنایی بیشتر با مهارت همدلی در کودکان و نقش والدین در تحول آن، وبینار «مهارت همدلی در والدین و کودکان» را در اپلیکیشن فارگو تماشا کنید.
درباره ما
مرکز مشاوره روانشناسی سروهانا در حیطه های ارزیابی و درمان اختلالات روانشناسی کودک، مشاوره روانشناسی نوجوان و بزرگسال و همچنین مشاوره خانواده، ازدواج، تحصیلی، شغلی و فردی با بالاترین کیفیت و زیر نظر روانشناسان و مشاوران مجرب و با تجربه آمادگی لازم جهت همراهی و ارائه خدمات به شما عزیزان را دارد. منتظر حضور گرم شما به صورت حضوری در کلینیک سروهانا و یا به صورت غیر حضوری در اپلیکیشن فارگو هستیم.